و باز امشب غمی دیگر و سکوتی دیگر غمی جانکاه و سکوتی اجباری چه دلنشین میشود وقتی امیدت
به انسانهای اطرافت باشدو زمان نیاز تنها یاورت خلوت و سکوت و پتک صدای ثانیه ها باشد.
غمگین تر از همیشه میگذرد باز این لحظات زندگی و انتظار روزهای خوشی درمان آن.ولی نمیدانم به چه چیزی و زمانی روزهای خوشی گویند چون با وجود آنکه چند سالیست به انتظار آنیم و هنوز هیچ خبری نیست.بقول معروف او سواره وما....
به هر حال انسان چوب اشتباهات خودش را میخورد و من نیز در اینت مورد خوشبختانه انسان محسوب شده ام
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط xenon |
لينک ثابت
|پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|